زندگی مثل یک سفر طولانی به هم پیوسته در چهار فصل سال است. هر منطقه‌ای به فراخور شرایطی که دارد و آب و هوایش، رفتاری را می‌طلبد. کوه در زمستان یک اقتضایی دارد، دریا در تابستان، یا جنگل در هوای بارانی چیز دیگری. منطق ما اگر حرکت بر طبق عقلانیت و منطق باشد، برای هر کدام فکری می‌کنیم و آماده می‌شویم. فکر نمی‌کنم دیگران در مورد کسی که با لباس شنا می‌رود کوه و با کیف کوهنوردی می‌پرد توی دریا قضاوت جالبی داشته باشند، گذشته از آن، وقتی همه جا پوشیدن یک جور لباس ما را وفادار به آن نشان نمی‌دهد، همیشه یک اخلاق خاص داشتن و انتظار از دیگران برای درک و کنار آمدن با آن از خاصیت تغییر و تحول مثبت آدمی کمی دور به نظر می‌رسد. پیشامد‌های غیرقابل تصور کمک می‌کنند این ظرف فسقلی وجودمان که بهش دلبسته و راضی بودیم، در مواجهه‌های مختلف وسعت بگیرد.


پ.ن: روزهای عجیبی دارم. چیزهای زیادی می‌بینم و خیلی کمش را می‌توانم یا می‌رسم بنویسم. از گفتن هم فعلا منصرف شده‌ام. فایده‌ای ندارد و میراث تجربی خاصی برای کسی به جا نمی‌گذارد.


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

آسمان آبی Leonard گروه رزمی نین بودو نینجا واریور مازندران اخبار وردپرس پيج هاي اينستاگرام فوتباليست هاي ايران ایران نامه mmp games آوای مهر بروجرد آذین ابزار